جدول جو
جدول جو

معنی کله توکن - جستجوی لغت در جدول جو

کله توکن
با شتاببا عجله به طرف مقصد یا کسی حرکت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
دارای قوت و قدرت کوه. پرزور. (از فرهنگ فارسی معین) : مرکبان کوه توان بر مثال کشتیهای گران در آن دریا سیاحت می کردند. (جوامعالحکایات از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تَ شِ)
زنی سخت بی شرم و زبان دراز و جهوریهالصوت. صفتی است دختران و زنان درشت خوی را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوه توان
تصویر کوه توان
دارای قوت و قدرت کوه، پرزور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله پوک
تصویر کله پوک
تهی مغز، بی عقل
فرهنگ فارسی معین
برخورد سر دو نفر با هم، کسی که پیشانی بزرگ و برآمده ای دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
مهمان ناخوانده شدندر اصطلاح لنگر انداختن در خانه ی کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
کله نون
فرهنگ گویش مازندرانی
فنی در کشتی محلی، با غرور گردن کشی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک درخت، فرق سر
فرهنگ گویش مازندرانی
موجودی خیالی برای ترساندن بچه ها
فرهنگ گویش مازندرانی